تدی، اولین عروسکی که برای صدرای گلم درست کردم
دیشب قرار بود بابای صدرا از ماموریت برگرده، من هم به کارهای خونه رسیدم و مشغول استراحت،یهو به ذهنم رسید برای صدرا یه عروسک خرسی درست کنم. از لابلای لباسهای صدرا یه تی شرت که عمرش تموم شده بود رو ورداشتم.مشغول کشیدن و برش الگوی خرسی بودم که گل پسر اومده بهم میگه این تدی منه ، گفتم بله قراره با این تیشرتت که کهنه شده برات یه تدی خوشگل درست کنم، خیلی ذوق کرد. وقتی الگو آماده شد گرفت تو بغلش و کلی سر و صورت خرسی رو بوسید و هی میکفت این تدی منه .بعد از اتمام ابراز احساسات پسری طرح رو روی پارچه انداختم و شروع به دوختن کردم البته با کمترین امکانات، آخه چرخ خیاطی نداشتم و تا بخوام همه قسمتها رو خوب بدوزم که زود خراب نشه تا ساعت 11 شب طول کشید و صدرا...