ماجرای من و وبلاگ
از بدو تولد صدرای عزیزم تمام اتفاقات مهم زندگی گل پسرم رو داخل دفتر خاطراتی که برایش آماده کرده بودم مینوشتم و این روند ادامه داشت تا حدود یک و نیم سالگی صدرا که تصمیم گرفتم وبلاگی برایش بسازم تا خاطراتش ماندگارتر شود. خلاصه از زمان تصمیم گیری بنده تا عملی شدن آن زمان طولانی گذشته و الان صدرای من دو سال و هشت ماهه است . بالاخره طلسم ساخت وبلاگ شکست. امیدوارم بتونم لحظات زیبا و مهم گل پسرم رو هرچند مختصر ثبت کنم. تصمیم دارم اگر فرصتی دست داد خاطرات گذشته صدرا رو هم مکتوب کنم. ...